جدول جو
جدول جو

معنی ثمامه عبسی - جستجوی لغت در جدول جو

ثمامه عبسی
(ثُ مَ)
العبسی القعقاعی. ابوعثمان بن ثمامه صاحب الجبار. از معمرین عصر هارون الرشید و مورد عنایت اوست. مؤلف عیون الانباء آورده است که خواهر او زوجه عبدالملک بن مروان و مادر ولید و سلیمان خلفای اموی بود و خواهر دیگرش زوجه مهدی وقتی ثمامه سخت بیمار شد هارون الرشید ابواسحاق ابراهیم بن المهدی را بعیادت او فرستاد ابوخالد یزید بن یوحنا که خدمت ابراهیم میکرد با حسن تدبیر و جرأت داروئی به وی داد و ثمامه شفا یافت هارون را طریق معالجۀ یزید خوش آمد و ده هزار درهم به وی بخشید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثُ مَ)
ابن بجاد العبدی. صحابی است. صحابه افرادی بودند که در جریان نزول وحی، شاهد زنده ی اتفاقات تاریخی اسلام بودند. حضور این افراد در کنار پیامبر باعث شد سنت نبوی از طریق آنان به نسل های بعد منتقل شود. اصطلاح «صحابی» در منابع اسلامی، منزلتی ویژه دارد و به افراد خاصی تعلق می گیرد. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ عَ)
ابن سفیان بن عبدالله ناشب عبسی. ملقب به وهاب و مشهور به دالق. از رؤسا و فرماندهان لشکر در دورۀ جاهلیت. وی از توانگران و سخاوتمندان بشمار می رفت و بر خویش فرض کرده بود که نالۀ اسیری را در تاریکی شب نشنود مگر به کمک وی بشتابد و او را از بند برهاند. وی سه برادر به نامهای ربیع و قیس و انس داشت که هر کدام به نوبۀ خود در آن عهد رئیس و فرمانده بودند. عماره به دست شرحاف بن مثلم ضبی به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا